دیکشنری
مترجم
بپرس
از دم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
از دم. [ اَ دَ ] ( ق مرکب ) در تداول عوام ، همه. جمعاً.
فرهنگ فارسی
همه
پیشنهاد کاربران
از دم ؛ همگی. گِشت. جملگی. طرّاً. جمیعاً. قاطبة. ( یادداشت مؤلف ) .
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها