از دست رفته

/~azdastrafte/

مترادف از دست رفته: فقید، مرحوم، مرده، گمشده، مفقود، هدر، بی اختیار، شیفته، مدهوش

معنی انگلیسی:
gone, goner

فرهنگ فارسی

( اسم صفت ) ۱ - از خود بیخود شده مدهوش . ۲ - گم شده نابودشده مرده . ۳ - عاشق شیفته . ۴ - ورشکست گردیده ( بازرگان ) .

مترادف ها

lost (صفت)
منحرف، مفقود، گم شده، از دست رفته، زیان دیده، شکست خورده گمراه

lorn (صفت)
متروک، نومید، گم شده، از دست رفته، نابود شده، بر باد رفته

فارسی به عربی

مفقود

پیشنهاد کاربران

از دست رفته ؛ نابوده شده. از بین رفته. فائت. ( دهار ) :
یاری ز دست رفته غم کار می خوریم
مایه زیان شده هوس سود می بریم.
خاقانی.
از دست رفته: گم شده
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۴ ) .
ازدست رفته: [عامیانه، کنایه ] عاشق .
ضایعه - مافات
مافات

بپرس