از دست رفته
/~azdastrafte/
مترادف از دست رفته: فقید، مرحوم، مرده، گمشده، مفقود، هدر، بی اختیار، شیفته، مدهوش
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
منحرف، مفقود، گم شده، از دست رفته، زیان دیده، شکست خورده گمراه
متروک، نومید، گم شده، از دست رفته، نابود شده، بر باد رفته
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
از دست رفته ؛ نابوده شده. از بین رفته. فائت. ( دهار ) :
یاری ز دست رفته غم کار می خوریم
مایه زیان شده هوس سود می بریم.
خاقانی.
یاری ز دست رفته غم کار می خوریم
مایه زیان شده هوس سود می بریم.
خاقانی.
از دست رفته: گم شده
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۴ ) .
ازدست رفته: [عامیانه، کنایه ] عاشق .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۴ ) .
ازدست رفته: [عامیانه، کنایه ] عاشق .
ضایعه - مافات
مافات