از دست بشدن

پیشنهاد کاربران

از دست بشدن ؛ فوت. فوات. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) : هرگاه مردم را چیزی دربایست از دست بشود یا از آن درماند. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . و رجوع به ترکیب از دست شدن شود.
- || از دست رفتن. از اختیار و حوزه تسلط و دایره نفوذ خارج شدن : من بازگشتم سخت غمناک و متحیر که دانستم که خوارزمشاه بتمامی از دست بشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 325 ) . خواجه احتیاط وی و مردم وی اینجا و به نواحی بکند تا از دست نشود. ( تاریخ بیهقی ص 330 ) . بغراخان نیک بیازرد و تمام از دست بشدچنانکه دشمن بحقیقت گشت ما را و هم برادر را. ( تاریخ بیهقی ص 537 ) . حالی امیر محمود از دست بشد و ترسم که کار به شمشیر افتد. ( تاریخ بیهقی ص 687 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس