از دست بردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) از هوش بردن بیهوش کردن .

واژه نامه بختیاریکا

( از دست بُردن ) ور بُردن

پیشنهاد کاربران

از دست بُردن:
مجازاً: بیهوش کردن - مست کردن - بی اختیار کردن - از خود بی خود کردن - عاشق و شیفته کردن
دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم - لیکن از لطف لبت صورت جان می بستم ( حافظ )

بپرس