از دست برداشتن ؛ از مسند دور کردن. از مقام ومنصب و مرتبه عزل کردن و برداشتن : برادر دیگر را که مجاذبت ملک می نمود از دست برداشتند. ( جهانگشای جوینی ) . متفق شدند که ما پیش از امضای این اندیشه به ابتدا رکن الدین را از دست برداریم. ( جهانگشای جوینی ) .