از خویشتن رفتن

پیشنهاد کاربران

از خودیا از خویشتن رفتن ؛ بیخود شدن. بیهوش شدن. اغماء. غشی. ( یادداشت مؤلف ) :
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت.
حافظ.

بپرس