از بیخ کندن


معنی انگلیسی:
extirpate, to root up (or out), to eradicate

مترادف ها

ablate (فعل)
بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن

stub (فعل)
از بیخ کندن، کوبیدن، تحلیل بردن

فارسی به عربی

استاصل , عقب

پیشنهاد کاربران

ریشه کن کردن، نیست و نابود کردن معدوم کردن،
ویران و خراب کردن

بپرس