از این دست

پیشنهاد کاربران

از این دست ( زین دست ) ؛ از این گونه. بدین ترتیب. از این طرز :
کس را سخن بلند از این دست
سوگند به مصطفی اگر هست.
خاقانی.
از این دست ؛ از این نوع. از این گونه. از این رسم. از این قرار. از این سان. این چنین :
از این دست خوارست بر ما سخن
ز کردار ایشان تو دل بد مکن.
فردوسی.
سیم و زر ریختمی در پایت
گر از این دست بسی داشتمی.
خاقانی.
به این ترتیب ، اینگونه، به این شیوه و روش، بدینسان
این دست کاو برگ رز می خورد
عجب دارم ار شب به پایان برد

بپرس