( از آن پس ) از آن پس. [ اَ پ َ ] ( ق مرکب ) بعد. سپس : دل و جنگ و کین را بیکسو نهادوز آن پس نکرد او ز پیکار یاد.فردوسی.وز آن پس بزرگان شدند انجمن ز آموی تا شهر چاچ و خُتن.فردوسی.وز آن پس بدو گفت کز میمنه سواران بسیار و پیل و بنه...فردوسی.
thereafter (قید)بعد از آن، پس از ان، از ان پس، بعدهاthenceforth (قید)از ان پسthenceforward (قید)از ان پس، از اینجا به بعد، از ان وقت