ابد زمان بی پایان
و ازل زمان بی اغاز
و ازل زمان بی اغاز
ازل یعنی زمان بی آغاز
وابد یعنی زمان بی پایان
وابد یعنی زمان بی پایان
ازل یعنی زمان بی اغاز
وابد زمان بی پایان
وابد زمان بی پایان
تعاریفی که تاکنون از مفاهیم ازل و ابد توسط متفکرین و اندیشمندان ارائه گردیده اند، اشتباه و ناکامل و مخالف حقیقت می باشند. یکی از تعاریف عبارت است از : ازل و ابد از صفات باری تعالی اند و زمان موجود در طبیعت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تجلی و ظهور آنهاست. این تعریف تا حدودی به حقیقت نزدیک است اما در مورد تعریف خود زمان موجود در طبیعت بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. تعریف صحیح این مفاهیم به اختصار به شرح زیر می باشد. ازل و ابد ماهیتا یکی می باشند و از لحاظ طول و مقدار هرکدام برابر اند با طول لحظه حال. لحظه حال برابر با طول امشب و امروز و یا این ساعت و این دقیقه و این ثانیه نیست بلکه مساوی است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. لحظه حال نیروی محرکه کل هستی است و محتوای کل این جهان و جهان های بیشمار را در پهنه هستی بیکران و بینهایت بطور همزمان و همسان به سوی آینده و معاد به پیش می برد، طوریکه هیچ چیزی در زمان گذشته بحال خود و بی سرپرست باقی گذاشته نمی شود و هیچ چیزی هم قادر نخواهد بود که از دیگران سبقت بگیرد و وارد زمان آینده شود. همه چیز و همه کس منجمله ماده - روح - روان و نفس در بطن هستی و وجود خداوند در بستر امن و آرام و حیات بخش جان وی بسوی معاد و رجعت به حالت کمال ایده آل اولیه مبداء در حرکت هستیم و همگی همزمان به آن حالت خواهیم رسید و نه جداگانه و یا یکی زودتر و دیگری دیر تر. طبیعت و کیهانی که در حال حاضر در آن به سر می بریم یکی از حالت های کلی مبداء و معاد می باشد و حالت های مبداء و معاد برترین حالت هستی و وجود خود خداوند می باشند. حالت مبداء به امر خداوند و از طریق انقباض در گذشته بسیار دور دستی یکباره نزول یافته و به نهایت نقصان رسیده است. تعیین آن لحظه اولیه در حال حاضر خارج از توان معرفت دینی و شناخت علمی می باشد. حدود 13, 8 میلیارد سال پیش تنها این عالم دنیوی - شهودی آغاز به ظهور نموده است و این مدت زمان فقط به آغار و عمر این عالم محدود میگردد و نه عوالمی که قبل از این عالم به ظهور رسیده و محو گردیده اند. موضوع را ساده تر بیان میکنم که باعث سر گیجه نشود. حرکت هستی ها و وجود های کل و محدود متناهی از مبداء بسوی معاد بطور خطی و پیوسته جریان نمی یابد بلکه منقطع ؛ مرحله ای و جهشی ؛ منزل به منزل ؛ پله به پله و به قول عارفان فارسی زبان وادی به وادی و یا از یک شهر عشق به یک شهر دیگر عشق ساری می گردد یا به وقوع می پیوندد و آنهم از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا وقوع مه بانگ های متوالی و آنهم براثر نوسانات متواتر یا پی در پی انقباض و انبساط هستی و وجود. خمیر مایه همه عوالم، یگانه و واحد و مطلق و چند جنبه ای می باشد. لذا عوالم از هم جدا نیستند بلکه زمانی که یکی از آنها در قالب عالم شهودی به ظهور می رسد، بقیه آنها بصورت امکانات بالقوه و قوای محض و ثوابت تغییر ناپذیر در بطن آن موجود و باقی و نهفته و غیبی اند یا به اصطلاح فلسفی استعلایی اند. تعداد منازل نزولی و صعودی هستی هرکدام هفت تا می باشند و منازل صعودی تکرار نکته به نکته یا صد در صد منازل نزولی می باشند. و برخلاف قول بعضی حکیمان مسلمان به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط و همزمان وجود ندارند. منظور از این مقدمه چینی این بود که علت اختلاف لفظی مفاهیم ازل و ابد را بیان کنم. لحظه حال در منازل نزولی ازل و در منازل صعودی ابد محسوب می شود. لحظه حال همان زمان مطلق مورد نظر زکریای رازی و نیوتون می باشد که تعریف ارائه شده آن توسط آنان اشتباه می باشد. زمانمکان نسبی انشتین و بیزمانی بیمکانی با هم نوسانگر های هشت بعدی در سطح ابعاد پلانک را تشکیل می دهند و هرکدام نیمی از واقعیت عینی می باشند. مکان مطلق رازی و نیوتون به فضا ها یا مکان های مجرد بیشمار سه بعدی تقسیم شده که حجم ثابت و پایدار این جهان و جهان های موازی و بیشمار می باشند و محیط آنها بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر اند و مشمول حال گذر زمان و فرسودگی و انقباض و انبساط نمی باشند و جنس آنها از شکل های محض هندسی و یا صور ذهنی است. گذر عمر موجودات زنده و نظم های غیر زنده و کل کیهان ها فقط توسط لحظات ازل و ابد و یا لحظه حال رقم زده می شوند و نه توسط زمان نسبی انشتین.
از آغاز تا پایان آفرینش ، برای همیشه