از اثر انداختن

مترادف ها

break down (فعل)
تجزیه کردن، درهم شکستن، از اثر انداختن، تقسیم بندی کردن

deactivate (فعل)
از اثر انداختن، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس