اریک یان هانوسن ( ۲ ژوئن ۱۸۸۹ وین - ۲۵ مارس ۱۹۳۳ برلین ) روزنامه نگار اتریشی - یهودی و متخصص روشن بینی بود که با هیتلر همکاری می کرد. نام اصلی او هرمان اشتاین شنایدر بود و با تغییر اسم خود اصالت یهودی خود را پنهان کرده بود. هانوسن که به داشتن توانایی در هیپنوتیزم، علم غیب، و طالع بینی مشهور بود در جمهوری وایمار و دوره نازیها مشغول به فعالیت بود. او به هیتلر نحوه خاص سخنرانی کردن را آموخت.
... [مشاهده متن کامل]
بر خلاف ادعای هانوسن مبنی بر اصالت دانمارکی اش، او در واقع یهودی و اسلاو بود که نام واقعی او نیز هرمان اشتاین شنایدر بود. پدر هانوسن، زیگفرید اشتاین شنایدر ( ۱۸۵۸–۱۹۱۰ ) ، هنرپیشه بود و مسئولیت نگهداری از کنیسه را به عهده داشت و با آنتونی جولی کوهن در وین پایتخت اتریش ازدواج کرد. پدر و مادر هانوسن همیشه در حال سفر بودند. پدر او هنرپیشه و مادرش خواننده بود. آن ها با درآمدی کم، در نواحی بین ایتالیا و اتریش سفر می کردند و هانوسن را با خود به سفر می بردند.
پس از جنگ جهانی اول، هانوسن با انجام هیپنوتیزم و ذهن خوانی در برلین به شهرت زیادی رسید. او در دوران اوج شهرت خود با سران ارشد ارتش آلمان و بازرگانان آلمانی در ارتباط بود و حتی توانست به به نیروهای اس آ نزدیک شود و به آن ها مبلغ های زیادی وام می داد. او به رغم داشتن اصالت یهودی، که آن را از دیگران مخفی می کرد، از نازی ها حمایت می کرد.
داستان های زیادی در مورد ملاقات هانوسن و هیتلر، قبل از انتخابات نوامبر ۱۹۳۲ وجود دارد، که در آن ملاقات هانوسن به هیتلر روش هایی را یاد می داد تا بتواند جمعیت را جذب و علاقه مند کند. هانوسن همچنین با دیگر سران نازی - به عنوان مثال اریک ارنست و وولف هاینریش گراف فون هلدورف - ارتباط نزدیکی داشت، که به اغلب آن ها پول قرض می داد. دکتر والتر لانگر، روانکاوی که مسئول بررسی و تحلیل روانشناختی شخصیت هیتلر برای سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم بود، در سال ۱۹۴۳ به هانوسن اشاره می کند، "نخستین سالهای دهه ۲۰، هیتلر به صورت منظم نزد هانوسن نحوه سخنرانی و کنترل جمعیت می آموزد، هانوسن طالع بین و پیش گو است. او شخص بسیار باهوشی است و به هیتلر شیوه سحر کردن جمعیت را آموخته است.
در سال ۱۹۳۱، هانوسن چاپخانه ای خریداری کرد و به چاپ مجله ای در مورد علوم خفیه پرداخت. مجله هانوسن و خبرنامه بونته که دوهفته نامه های مشهور برلین بودند از جمله مجلاتی است که به چاپ می رساند. در این مجله ها ستونی به طالع بینی اختصاص یافته بود. او از درآمد حاصل از فروش مجله ها و نمایش هایش خانه ای بزرگ خرید و آن را به کاخ علوم خفیه نامید. او در این کاخ افراد را دعوت می کرد و در آن آینده آنها را پیش بینی می کرد. او در کار خود بسیار موفق بود و همیشه برای اجرای چنین برنامه هایی از او دعوت می شد. آلفرد نوی بائور، مدیر مشهور تیم موتورسواری، در زندگی نامه خود که در سال ۱۹۶۰ نوشته شده است به هانوسن اشاره می کند که از هانوسن پرسیده است که در مسابقات سال ۱۹۳۲ آلمان چه کسی برنده می شود. هانوسن دو نام را یک تکه کاغذ نوشت و آن کاغذ را تا کرد و در یک پاکت گذاشت. هانوسن سپس گفت «یکی از ما می میرد و یکی از ما برنده می شود، هر دو نام در این پاکت هستند». او کاغذ را به رئیس کاباره داد تا از آن نگهداری کند و گفت تا زمان مسابقه نباید پاکت باز شود. در این مسابقه، پرینس لولوکویتس، یکی از مسابقه دهندگان، کشته شد، و براوخیتچ برنده شد. نویباور می نویسد که پس از مسابقه پاکت را باز کرد و آن نام ها را روی کاغذ دید.
... [مشاهده متن کامل]
بر خلاف ادعای هانوسن مبنی بر اصالت دانمارکی اش، او در واقع یهودی و اسلاو بود که نام واقعی او نیز هرمان اشتاین شنایدر بود. پدر هانوسن، زیگفرید اشتاین شنایدر ( ۱۸۵۸–۱۹۱۰ ) ، هنرپیشه بود و مسئولیت نگهداری از کنیسه را به عهده داشت و با آنتونی جولی کوهن در وین پایتخت اتریش ازدواج کرد. پدر و مادر هانوسن همیشه در حال سفر بودند. پدر او هنرپیشه و مادرش خواننده بود. آن ها با درآمدی کم، در نواحی بین ایتالیا و اتریش سفر می کردند و هانوسن را با خود به سفر می بردند.
پس از جنگ جهانی اول، هانوسن با انجام هیپنوتیزم و ذهن خوانی در برلین به شهرت زیادی رسید. او در دوران اوج شهرت خود با سران ارشد ارتش آلمان و بازرگانان آلمانی در ارتباط بود و حتی توانست به به نیروهای اس آ نزدیک شود و به آن ها مبلغ های زیادی وام می داد. او به رغم داشتن اصالت یهودی، که آن را از دیگران مخفی می کرد، از نازی ها حمایت می کرد.
داستان های زیادی در مورد ملاقات هانوسن و هیتلر، قبل از انتخابات نوامبر ۱۹۳۲ وجود دارد، که در آن ملاقات هانوسن به هیتلر روش هایی را یاد می داد تا بتواند جمعیت را جذب و علاقه مند کند. هانوسن همچنین با دیگر سران نازی - به عنوان مثال اریک ارنست و وولف هاینریش گراف فون هلدورف - ارتباط نزدیکی داشت، که به اغلب آن ها پول قرض می داد. دکتر والتر لانگر، روانکاوی که مسئول بررسی و تحلیل روانشناختی شخصیت هیتلر برای سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم بود، در سال ۱۹۴۳ به هانوسن اشاره می کند، "نخستین سالهای دهه ۲۰، هیتلر به صورت منظم نزد هانوسن نحوه سخنرانی و کنترل جمعیت می آموزد، هانوسن طالع بین و پیش گو است. او شخص بسیار باهوشی است و به هیتلر شیوه سحر کردن جمعیت را آموخته است.
در سال ۱۹۳۱، هانوسن چاپخانه ای خریداری کرد و به چاپ مجله ای در مورد علوم خفیه پرداخت. مجله هانوسن و خبرنامه بونته که دوهفته نامه های مشهور برلین بودند از جمله مجلاتی است که به چاپ می رساند. در این مجله ها ستونی به طالع بینی اختصاص یافته بود. او از درآمد حاصل از فروش مجله ها و نمایش هایش خانه ای بزرگ خرید و آن را به کاخ علوم خفیه نامید. او در این کاخ افراد را دعوت می کرد و در آن آینده آنها را پیش بینی می کرد. او در کار خود بسیار موفق بود و همیشه برای اجرای چنین برنامه هایی از او دعوت می شد. آلفرد نوی بائور، مدیر مشهور تیم موتورسواری، در زندگی نامه خود که در سال ۱۹۶۰ نوشته شده است به هانوسن اشاره می کند که از هانوسن پرسیده است که در مسابقات سال ۱۹۳۲ آلمان چه کسی برنده می شود. هانوسن دو نام را یک تکه کاغذ نوشت و آن کاغذ را تا کرد و در یک پاکت گذاشت. هانوسن سپس گفت «یکی از ما می میرد و یکی از ما برنده می شود، هر دو نام در این پاکت هستند». او کاغذ را به رئیس کاباره داد تا از آن نگهداری کند و گفت تا زمان مسابقه نباید پاکت باز شود. در این مسابقه، پرینس لولوکویتس، یکی از مسابقه دهندگان، کشته شد، و براوخیتچ برنده شد. نویباور می نویسد که پس از مسابقه پاکت را باز کرد و آن نام ها را روی کاغذ دید.