اریغ


معنی انگلیسی:
detestation, disgust, distaste, execration, hatred, odium, repugnance, repulsion, venom

لغت نامه دهخدا

( آریغ ) آریغ. ( اِ ) کراهت و کینه یا نفرتی که از قول یا فعل کسی در دل گیرند. دل سردی :
آه از غم آن نگار بدمهر
کآریغ ز من بدل گرفته.
خسروانی.
آزیغ را نیز بمعانی مذکوره در فرهنگها ضبط کرده اند و ظاهراً یکی تصحیف دیگریست.

فرهنگ فارسی

( آریغ ) ( اسم ) کراهت نفرت کینه . این کلمه بصورت ( آزیغ ) تحریف شده .
کراهت و کینه
دلسردی، نفرت، اریغ و آزیغ و ازیغ هم گویند، کینه وعداوتی که ازکسی دردل کس دیگرپیداشود

فرهنگ معین

( آریغ ) ( اِ. ) دلسردی ، نفرت ، کینه .

فرهنگ عمید

( آریغ ) ۱. دلسردی.
۲. کینه و عداوتی که از کسی در دل کس دیگر پیدا شود، نفرت: آه از غم آن نگار بد مهر / کآریغ ز من به دل گرفته (خسروانی: شاعران بی دیوان: ۱۲۰ حاشیه ).

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

اریغاریغاریغاریغاریغ
برابر تازی آریغ حقد است
اریغ به پارسی هخامنشی اریکا و به سغدی آریغ - آریگ است این با همان واژه همخانواده است که بلوچی آر در گرمسیر فارس و ابراهه آر همچنین در پارسی دری هار خوانده میشود و در برخی روستاهای فارس شیراز انرا گهار - غاهاز - غار میگویند
...
[مشاهده متن کامل]

از دروغ توست جانم در اریغ
از جفای توست ریشم پرستیم.
ناصر خسرو
آه از غم آن نگار بدمهر
کآریغ ز من بدل گرفته.
خسروانی

بپرس