اریدان
لغت نامه دهخدا
اریدان. [ اِ ] ( اِخ ) ( نهر... ) اِریدانوس. نام قدیم شط پو : ویقال ان الذی یسمّی من صمغه [ صمغ شجرة حور رومی ] فی النّهر الذی یسمی اریدانوس یجمد فی النّهر. ( ابن البیطار ). هردوت در باب صفحات غربی اروپا گوید که نمیتواند چیزی بگوید زیرا اطلاعات صحیحی در این باب ندارد و گفته های دیگران را هم نمیتواند باور کند. مثلاً میگویند رودی هست که نامش اریدان است و بدریای شمال میریزد و کهربا را از آن رود بدست می آورند. ( ایران باستان ص 636 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید