اریج

لغت نامه دهخدا

اریج. [ اَ ] ( ع مص ) دمیدن بوی خوش. برانگیخته شدن بوی خوش. ( آنندراج ). بوی خوش دادن. ( آنندراج ). خوش بوی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آواز بلند کردن در گریه.

اریج.[ اَ ] ( ع اِ ) بوی. بوی خوش. ( مهذب الاسماء ). اَرَج.اریجه. ج ، اراییج. || داروی خوشبوی که درطعام کنند. ( آنندراج ). || هر چیز بویا.

فرهنگ فارسی

دمیدن بوی خوش

فرهنگ معین

(اَ رِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بوی خوش دادن . ۲ - (اِ. ) بوی خوش .

پیشنهاد کاربران

اریج :areej اریج اسم دختر به معنی بوی خوش ، خوشبو
به معنی بوی خوش
جنگلی زیبا در روستای میچکار از توابع چالوس ( یج پسوند مکان )

بپرس