ارکاء

لغت نامه دهخدا

ارکاء. [ اِ ] ( ع مص ) پناه گرفتن به. ( منتهی الأرب ). پناه بردن : ارکی الیه. || پناه بکسی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). زنهار دادن. || مهلت دادن. ( منتهی الأرب ). || گناه نهادن. گناه بر کسی نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ): ارکی علیه ؛ گناه نهادبر وی و بد گفت. ( منتهی الأرب ). || ارکاءجند؛ ساخته و آماده کردن لشکر. ( منتهی الأرب ). مهیاکردن لشکر: ارکی لهم جنداً. || تأخیر و درنگ کردن در کاری : ارکنی الی کذا. ( منتهی الأرب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس