ارومش

لغت نامه دهخدا

ارومش. [ ] ( اِ ) تأویل این خبر آن باشد که حسنات بر اعواض کنند یعنی اعواض آلام او ( ظالم ) بردارند و بمظلوم دهند، چه بادله عقل درست شده است که بعمل کسی دیگری را ثواب ندهند و نیز بادله شرع از قرآن و اخبار مقطوع علیها، لابد این خبر را تأویل باید و تأویل این است که گفته شد چه عوض بمثابه ارومش جنایات است و قِیَم متلفات. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 4 ص 489 ). ظاهراً این کلمه در عبارت فوق تحریف اُروش است ، جمع ارش به معنی دیه و دیه جراحت. ( یادداشت لغتنامه ).

پیشنهاد کاربران

بپرس