اروم

لغت نامه دهخدا

اروم. [ اَ ] ( ع اِ ) بن درخت. || بُن ِ سُرون. ( منتهی الارب ). بن شاخ.

اروم. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اِرَم و اَرِم و اَرومة و اُرومة. || اروم رأس ؛ طَرَفهای سر. || ( اِخ ) قبور عاد.

اروم. [ ] ( اِخ ) موضعی بجنوب قاین.

اروم. [ اَ / اُ ] ( اِخ ) کوهی است بنی سُلیم را. مُضرس بن ربعی الاسدی گوید:
قفا تعرفا بین الدحائل و البتر
منازل کالخیلان أو کتب ِ السطرِ
عَفتها السّمی المدجِنات ُ و زعزعَت
بهن ریاح الصیف شهراً الی شهرِ
فلما عَلا ذات الارُوم ظعائن ُ
حسان ُ الحمول من عریش و من خدرِ.
و در قول جمیل بعضی آنرا بضم همزه روایت کرده اند:
لو ذقت ما أبقی أخاک برامة
لعلمت أنک لاتلوم ُ ملیما
و غداةَ ذی بقر أسِرﱡ صبابةً
و غداة جاوزن الرکاب أرُوما.
( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

جمع ارم
موضعی بجنوب قاین

گویش مازنی

( آروم ) /aaroom/ آرام

دانشنامه عمومی

آروم. آروم ایتالیکوم ( نام علمی: Arum italicum ) نام یک گونه از سرده کارده است. این گیاه در کوه های یامان داغی خراسان مشاهده شده است.
عکس آرومعکس آرومعکس آروم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس