اروسم

لغت نامه دهخدا

اروسم. [ اِ س ِ ] ( از یونانی / لاتینی ، اِ ) اروسمن. اروسمین. اروسیمون. بیونانی تودری است. ( تحفه حکیم مؤمن ). اسحارة. تودریج. ایشاره. لبسان. لفسان. شندلة. اوسیمون. قصیصه. قدّومه. قدّامه. مادر دخت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تودری

پیشنهاد کاربران

بپرس