ارهاج

لغت نامه دهخدا

ارهاج. [ اِ ] ( ع مص ) برانگیختن گرد. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). || بسیار شدن بخور خانه. ( منتهی الارب ):ارهج ؛ اذا کثر بخور بیته. ( تاج العروس ). || ارهاج سماء؛ باریدن گرفتن آسمان. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران