ارنبه
لغت نامه دهخدا
ارنبة. [ اَ ن َ ب َ ] ( اِخ )یا قُرَیْبَة. نام قَینة ابن خطل ادرمی . ( امتاع الاسماع ج 1 ص 378 و 394 ).
ارنبه. [ اُ رُ ن ُ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) برابرا. قسمی خرفه.
ارنبه. [ ] ( اِخ ) یا ارنیه. ملکه روم ( ؟ ): ملکت ارنبه پنج سال بود. ( مجمل التواریخ و القصص ص 137 ). ارنیة التی اخذت الملک من ابیها. ( تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء حمزه ص 53 ).
فرهنگ فارسی
ملکه روم
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید