ارمیزاز

لغت نامه دهخدا

ارمیزاز. [ اِ ] ( ع مص ) ارمئزاز. درگشتن و دور شدن از جای. ( منتهی الارب ). || ثابت ماندن و لازم گرفتن جای. ( منتهی الارب ). از اضداد است. ( اقرب الموارد ). || ترنجیدن. منقبض گردیدن. || حرکت کردن : ضربه فماارمازّ؛ ای فماتحرک. ( اقرب الموارد ). || جنبیدن لشکر. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس