ارمگان. [ اِ م َ ] ( ص ) تربیت کننده. ( برهان ). مربی. ( جهانگیری ) ( برهان ) : گر تو بوی ارمگان کعبه زرین کنی آستان کعبه کعبه ز تو سد جاودان یافت مکه ببقات ارمگان یافت.خاقانی. || ( اِ ) تربیت. ( جهانگیری ). || سعد. سعادت. ( جهانگیری ) ( برهان ) : در طالع هرکه ارمگان یافت سرمایه عمر جاودان یافت.خاقانی.