ارموله

لغت نامه دهخدا

( ارمولة ) ارمولة. [ اُ ل َ ] ( ع اِ ) ارمولةالعرفج ؛ پاره ای از شاخ عرفج که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن. ج ، ارامل ، ارامیل. ( منتهی الارب ).

ارمولة. [ اُ ل َ ] ( ع ص ) غلام ٌ ارمولة؛ پسر محتاج مسکین. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پسر محتاج مسکین

پیشنهاد کاربران

بپرس