ارقام

/~arqAm/

لغت نامه دهخدا

ارقام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رَقَم. خطها. ( غیاث اللغات ). نوشته ها. ( آنندراج ). علائم موضوعه جهت نمودن اعداد.
- ارقام ابجدی . رجوع به ابجد شود.
- ارقام اروپایی متداول در عصر حاضر :
0 9 8 7 6 5 4 3 2 1
- ارقام اسطرلاب ؛ گاه بر او ( اسطرلاب ) حدود کواکب و وجوه و مثلثات نبیسند و آنجا جای بدان فراخی نبود که نام سیاره گنجد. پس کواکب را برقمهای رومیان کنند که سخت مشهور شدند میان اهل صناعت بر این کردار: و هندوان نشان ستارگان نخستین حرف دارند از نام ایشان بهندوی. ( التفهیم بیرونی ص 300 ).
- ارقام رومیه ؛ رومیان با بعضی حروف کبیره ، علائمی برای اعداد وضع کرده اند.
- ارقام عرب شرقی . رجوع به ارقام هندیه شود.
- ارقام عرب غربی . چنین است :
- ارقام هندسیه ؛ علامت چندی که بجای اعداد نویسند.
- ارقام هندیه و آنرا اروپائیان ارقام عرب گویند . و آن چنین است :
10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
1000 100

ارقام. [ ] ( اِخ ) او یکی از مشایخ اصحاب طریقت است و در بغداد می زیست و با جنید و ابوالحسین نوری و شبلی و ابوحمزه معاصر بود. رجوع به ابوالحسین نوری و رجوع به احمدبن محمدبن البغوی شود.

فرهنگ فارسی

خطها، نوشته ها، عددها، پیکره ها، جمع رقم، ودراصطلاح علاماتی که برای نمایاندن اعدادبکارمی رود
( اسم ) ۱ - جمع رقم خط ها نوشته ها ۲ - عمتهای وضع شده برای نمایش عددها. ۳ - در تداول بازاریان مجموع چند بخش از کا را میگویند اجناس . یا ارقام اسطر ب . عمتهای هفت اخیر بر اسطر ب . یا ارقام هندی . عمتهای که برای نمایش عدد در فارسی بکار میبریم و منشائ آنرا از هند دانند : ۱٠ ۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
او یکی از مشایخ اصحاب طریقت است

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ رقم ، خط ها، نوشته ها. ۲ - (عا. ) اجناس ، مجموع چند بخش از کالا.

فرهنگ عمید

۱. = رقم
۲. اجناس.

مترادف ها

statistics (اسم)
احصائیه، امار، ارقام، فن امارگری، امارشناسی

پیشنهاد کاربران

واژه ارقام
معادل ابجد 342
تعداد حروف 5
تلفظ 'arqām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ رقم]
مختصات ( عا. )
آواشناسی 'arqAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
اعداد
جمع رقم
شمارگان
cultivar

بپرس