ارقاء
لغت نامه دهخدا
ارقاء. [ اَ رِق ْ قا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رقیق. بندگان. مملوکان : نخاس... کنیزکی را بر دیگری مزیّت میدهد و چون از وی وجه رجحان و مزیّت این بر آن میطلبیم آنچ بکثرت دربت و طول ممارست از مزاولت بیع و شراء دواب و ارقّاء بذوق یافته است در عبارت نمیتواند آورد. ( المعجم چ طهران ص 338 ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید