ارفاء. [ اِ ]( ع مص ) نزدیک کردن. ( منتهی الأرب ). نزدیک ساحل گردانیدن کشتی. ( منتهی الأرب ). نزدیک آوردن کشتی بکناره.( زوزنی ). کشتی را بساحل نزدیک آوردن. || پناه گرفتن به... ( منتهی الأرب ). || پناه وا کسی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). || مدارا کردن. || تنگ گیری کردن در معامله. || شانه کردن. || نزدیک شدن. نزدیک گردیدن. || میل کردن. ( منتهی الأرب ).