ارغیداد. [ اِ ] ( ع مص ) بریده شدن شیر و تمام ناخفتن آن. ( منتهی الأرب ). || در آمیخته و مشتبه شدن هر چیزی. ( منتهی الأرب ). بهم آمیختن شیر غلیظ و رقیق. ( کنزاللغات ). || شک بردن در رأی و تدبیر خود که چگونه صدور یابد. ( کنزاللغات ). المرغادّ؛ الشاک فی رأیه لایدری کیف یصدره ، والمصدر من المرغادّ الارغیداد. ( تاج العروس ).