ارغال
لغت نامه دهخدا
ارغال. [ اِ ] ( ع مص ) رویانیدن زمین گیاه رغل را: ارغلت الارض. ( منتهی الأرب ). باسرمق شدن زمین. ( تاج المصادر بیهقی ). || شیر دادن. ( تاج المصادر بیهقی ): ارغلت المراءة ولدها. ( منتهی الأرب ). || در غیر جای خود نهادن چیزی را. || نیک دانه آکنده شدن خوشه های کشت : ارغل الزرع. || گم شدن شتران از چراگاه : ارغلت الابل من مراتعها. ( منتهی الأرب ). || خطا کردن. || مائل گردیدن بسوی... ( منتهی الأرب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید