ارضی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ارض. زمینی. خاکی. بری. - آفات ارضی ؛ مقابل سماوی. - شکل ارضی ؛ مکعب. ارضی. [ اَ ضا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از رِضی و رضوان. خشنودتر. راضی تر. || مرضی تر.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به ارض مربوط به ارض زمینی خاکی بری . یا آفات ارضی . آفتها و زیانها و بهایی که از پیشامد حادثه ها در روی زمین به ساکنان آن میرسد مقابل آفات سماوی . یا شکل ارضی . مکعب . خشنود تر
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَرْضِی: زمین من ریشه کلمه: ارض (۴۶۱ بار) ی (۱۰۴۴ بار)