( آرشی ) آرشی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به آرش پهلوان.- تیر آرشی ؛ تیری سخت دورپرتاب : بزیر پی آن که هست آتشی که سامیش گرز است و تیر آرشی.فردوسی.منسوب به آرش سرسلسله سلاطین اشکانی :دو فرزند او هم گرفتار شداز او تخمه آرشی خوار شد.فردوسی.آرشی. [ رِ ] ( ص نسبی ) معنوی ، مقابل لفظی. ( برهان ).
( آرشی ) ( صفت ) ۱ - منسوب به آرش پهلوان : تیر آرشی تیری سخت دور پرتاب . ۲ - منسوب به آرش سلسل. اشکانی : ازو تخم. آرشی خوار شد ( فردوسی ).منسوب به آرش معنویمنسوب به آرش پهلوان داستان که تیراندازماهری بود،تیر آرشی )