ارشاق. [ اِ ] ( ع مص ) تیز نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الأرب ). تیز نگه کردن. || دراز کردن آهو گردن را. ( منتهی الأرب ). گردن دراز کردن آهو. || انداختن تیر و جز آن بجانبی. ( منتهی الأرب ).