[ویکی نور] إرشاد العباد إلی استحباب لبس السواد علی سیدالشهداء و الأئمة الأمجاد علیهم السلام تألیف سید میرزاجعفر طباطبائی حائری (متوفی 1321ق)، رساله ای فقهی - استدلالی در تبیین ادله و مبانی فقهی پوشیدن لباس مشکی در عزای امام حسین و امامان معصوم(ع) است. سید محمدرضا حسینی اعرجی کتاب را تصحیح کرده و بر آن حاشیه زده است.
کتاب مشتمل بر مقدمه ای هفده صفحه ای از حسینی اعرجی در زندگینامه و آثار علمی نویسنده و نیز متن و حاشیه مصحح در 40 صفحه است که در صدر صفحه متن و در ذیل آن حواشی ذکر شده است.
کتاب با شرح زندگی نویسنده و معرفی اساتید و تألیفات او آغاز شده است.
آغاز مباحث کتاب با این مسئله است که پوشیدن لباس مشکی به ویژه در نماز کراهت دارد. روایاتی دراین باره وارد شده است. فتوای فقهای قدیم و جدید نیز در این مسئله یکسان است که در فرض ضعف سند روایات که مرفوعه اند جابر ضعف سند است. این مسئله را محقق کتاب در پاورقی توضیح می دهد که کراهت لباس مشکی در نماز بلکه مطلقاً در همه جا مشهور بین اصحاب است بلکه بعضی ادعای اجماع کرده اند.
سپس از حکم پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین(ع) بحث شده است. ازآنجاکه روایات متواتری وارد شده که شیعیان و دوستداران آن حضرت حزن و اندوه خود را در ایام شهادت آن حضرت نشان دهند و از گذشته ها در فقدان هر عزیز و بزرگی لباس سیاه می پوشیده اند لذا می توان گفت حکم کراهی و منع تنزیهی زمانی که تحت این عنوان که شرعاً مطلوب است قرار بگیرد، تغییر می کند. نویسنده سپس به دیدگاه سید علی طباطبایی آل بحرالعلوم و پیش از او محدث بحرانی در حدائق اشاره کرده که پوشیدن لباس مشکی در عزای حسینی را به همان دلیل مذکور استثناء کرده اند. مؤید این مطلب روایت علامه مجلسی به نقل از کتاب محاسن برقی است که عمر بن زین العابدین نقل می کند که به هنگام شهادت جدم حسین(ع) زنان بنی هاشم در ماتم آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و آن را در گرما و سرما تغییر ندادند و پدرم علی بن حسین(ع) در این ماتم برای آن ها غذا می پخت.
نویسنده در ادامه روایات و ادله مختلفی در کراهت پوشیدن لباس سیاه از کافی، من لایحضره الفقیه، عیون أخبار الرضا(ع) و... نقل کرده و در آخر می نویسد این ها روایاتی است که برای اثبات مطلق کراهت پوشیدن لباس سیاه به آن ها استناد شده است. سپس ادله ای که در روایات بر کراهت لباس سیاه ذکر شده را در برخی لباس فرعون و در بیشتر آن ها لباس اهل آتش و یا لباس عباسیان ذکر کرده است. همچنین تأکید می کند که کراهت پوشیدن سیاه را امری تعبدی ندانسته وگرنه مواردی چون کفش، عمامه و عبا استثنا نمی شد، بلکه ازاین جهت است که پوشش دشمنان خداست که از بین سایر رنگ ها آن را برگزیده اند و ممنوعیت از جهت پیروی از شیوه آن ها و تشبه به آن هاست.
کتاب مشتمل بر مقدمه ای هفده صفحه ای از حسینی اعرجی در زندگینامه و آثار علمی نویسنده و نیز متن و حاشیه مصحح در 40 صفحه است که در صدر صفحه متن و در ذیل آن حواشی ذکر شده است.
کتاب با شرح زندگی نویسنده و معرفی اساتید و تألیفات او آغاز شده است.
آغاز مباحث کتاب با این مسئله است که پوشیدن لباس مشکی به ویژه در نماز کراهت دارد. روایاتی دراین باره وارد شده است. فتوای فقهای قدیم و جدید نیز در این مسئله یکسان است که در فرض ضعف سند روایات که مرفوعه اند جابر ضعف سند است. این مسئله را محقق کتاب در پاورقی توضیح می دهد که کراهت لباس مشکی در نماز بلکه مطلقاً در همه جا مشهور بین اصحاب است بلکه بعضی ادعای اجماع کرده اند.
سپس از حکم پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین(ع) بحث شده است. ازآنجاکه روایات متواتری وارد شده که شیعیان و دوستداران آن حضرت حزن و اندوه خود را در ایام شهادت آن حضرت نشان دهند و از گذشته ها در فقدان هر عزیز و بزرگی لباس سیاه می پوشیده اند لذا می توان گفت حکم کراهی و منع تنزیهی زمانی که تحت این عنوان که شرعاً مطلوب است قرار بگیرد، تغییر می کند. نویسنده سپس به دیدگاه سید علی طباطبایی آل بحرالعلوم و پیش از او محدث بحرانی در حدائق اشاره کرده که پوشیدن لباس مشکی در عزای حسینی را به همان دلیل مذکور استثناء کرده اند. مؤید این مطلب روایت علامه مجلسی به نقل از کتاب محاسن برقی است که عمر بن زین العابدین نقل می کند که به هنگام شهادت جدم حسین(ع) زنان بنی هاشم در ماتم آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و آن را در گرما و سرما تغییر ندادند و پدرم علی بن حسین(ع) در این ماتم برای آن ها غذا می پخت.
نویسنده در ادامه روایات و ادله مختلفی در کراهت پوشیدن لباس سیاه از کافی، من لایحضره الفقیه، عیون أخبار الرضا(ع) و... نقل کرده و در آخر می نویسد این ها روایاتی است که برای اثبات مطلق کراهت پوشیدن لباس سیاه به آن ها استناد شده است. سپس ادله ای که در روایات بر کراهت لباس سیاه ذکر شده را در برخی لباس فرعون و در بیشتر آن ها لباس اهل آتش و یا لباس عباسیان ذکر کرده است. همچنین تأکید می کند که کراهت پوشیدن سیاه را امری تعبدی ندانسته وگرنه مواردی چون کفش، عمامه و عبا استثنا نمی شد، بلکه ازاین جهت است که پوشش دشمنان خداست که از بین سایر رنگ ها آن را برگزیده اند و ممنوعیت از جهت پیروی از شیوه آن ها و تشبه به آن هاست.
[ویکی نور] إرشاد العباد إلی استحباب لبس السواد اثر جناب آقا میرزا جعفر طباطبایی از نوادگان صاحب ریاض ، رساله ای فقهی - استدلالی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است که در تبیین ادله و مبانی فقهی پوشیدن لباس مشکی در تعزیت و عزاداری امام حسین و امامان معصوم(علیهم السلام) می باشد.
کتاب، با تعلیقات و حواشی جناب آقای سید محمد رضا حسینی اعرجی فحام و نقدها و نکات فقهی ایشان در24 صفحه به همراه نمونه هایی از خط مؤلف منتشر شده است.
در مقدمه کتاب، گزارشی اجمالی از زندگی نامه، تحصیلات، اساتید، آثار و رساله های علمی مؤلف آمده سپس متن رساله با این بحث که پوشش سیاه در نماز به طور مطلق کراهت دارد آغاز شده است. فتوای همه فقهای قدیم و جدید در این مسئله یک سان است و روایات مختلف هم در این باره آمده است.
در حواشی، در تبیین این موضوع به دیدگاه و اختلافات فقها اشاره شده و میان عبارات مختلف، مقایسه صورت گرفته است. سپس از حکم پوشش سیاه در تعزیت حسینی بحث شده و استحباب آن ثابت شده است. زیرا تعزیت و عزاداری مورد تأکید روایات است.
نویسنده، نحوه استنباط و استخراج حکم کراهت و استحباب را در یک موضوع با دو هدف متفاوت بررسی و تحلیل کرده و روایات و ادله مختلفی از اصول کافی، من لا یحضره الفقیه و دیگر کتب حدیثی نقل نموده است.
کتاب، با تعلیقات و حواشی جناب آقای سید محمد رضا حسینی اعرجی فحام و نقدها و نکات فقهی ایشان در24 صفحه به همراه نمونه هایی از خط مؤلف منتشر شده است.
در مقدمه کتاب، گزارشی اجمالی از زندگی نامه، تحصیلات، اساتید، آثار و رساله های علمی مؤلف آمده سپس متن رساله با این بحث که پوشش سیاه در نماز به طور مطلق کراهت دارد آغاز شده است. فتوای همه فقهای قدیم و جدید در این مسئله یک سان است و روایات مختلف هم در این باره آمده است.
در حواشی، در تبیین این موضوع به دیدگاه و اختلافات فقها اشاره شده و میان عبارات مختلف، مقایسه صورت گرفته است. سپس از حکم پوشش سیاه در تعزیت حسینی بحث شده و استحباب آن ثابت شده است. زیرا تعزیت و عزاداری مورد تأکید روایات است.
نویسنده، نحوه استنباط و استخراج حکم کراهت و استحباب را در یک موضوع با دو هدف متفاوت بررسی و تحلیل کرده و روایات و ادله مختلفی از اصول کافی، من لا یحضره الفقیه و دیگر کتب حدیثی نقل نموده است.