ارساماس

لغت نامه دهخدا

ارساماس. [ اَ ] ( اِخ ) یکی از فرماندهان و سرداران کوروش بزرگ. ( ایران باستان ص 356 ).

پیشنهاد کاربران

آرسام، آرشام، آرسامَن، آرسامَس - نام پسرانه
واژه اوستایی: اَرِش مَسَه
برپایه نگرش تاریخ نگار یونانی ( فلاویوس آریانوس یا آریان ) :
این نام درست ساتراپ ( شهربان، استاندار ) هخامنشی در جنگ گرانیک هست که در نبرد ایسوس کشته شد!
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران باستان و سنگ نوشته های DNa, DNb:
آرشا ( e ( a ) šā ) به معنی دلیرمرد است و نیز نام نیای داریوش پسر ویشتاسب هخامنش در کتیبه ی بیستون می باشد و پس از آن ساتراپ هخامنشی مصر و سپس نام والی داریوش سوم گشت!
آرسا: آرشا - واژه اوستایی ( aes )
تاخت، هجوم، یورش -
نیرومند، قوی، مقتدر، مدیر، کاریزما! -
پیروز، مؤفق، برنده
مَس: مَه - مهتر، برزگ، سترگ، والا، گرانمایه، با ارزش
معنی: دلیرمرد، رزمجو، جنگجو، جنگاور، شجاع، نترس، دلیر، دلاور، مبارز، پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان، سورن ( سورنا ) ! -
آزاده، سرافراز، بالنده، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا -
بزرگِ دلیر، دلاور کهنه کار، پهلوان نیرومند، قهرمان دنیا دیده، شمشیر زن ماهر، جنگجوی آبدیده!
این واژه با کمک از نَسک ( کتاب ) ایران باستان برگرفته شده است:
نوشته: یوزِف ویسهوفِر ( ویزه هوفِر )
برگردان: مرتضی ثاقب فر

این نام باید در زبان اوستایی �به ریخت اَرش - مَس به چم بسیار درستکار باشد.

بپرس