ارساب. [ اِ ] ( ع مص ) گودافتادن چشم از جوع. فرورفتن چشم بمغاک از گرسنگی. ( منتهی الأرب ). || بتک بردن چیزی. فرونشاندن به تک. ته نشین کردن. الحدیث فی وصف اهل النار: اذا طفت بهم النار ارسبتهم الاغلال ؛ ای اذا رفعتهم و اظهرتهم حطتهم الاغلال بثقلها الی اسفلها. ( منتهی الأرب ).