( آرزوسنج ) آرزوسنج. [ رِ س َ ] ( نف مرکب ) آرزومند. آرزووَرز : به خاک پای او چرخ آرزوسنج چو درویش حریص و فکرت گنج.امیرخسرو.
( آرزوسنج ) آرزومند( آرزو سنج ) ( صفت ) ۱ - دارند. آرزو راجی . ۲ - مشتاق شایق . ۳ - حریص آزور . ۴ - کامجوی مراد طلب . ۵ - در حسرت دارند. حسرت .