ارزش داوری قضاوت ارزشی

پیشنهاد کاربران

نظریه پردازان برجسته علوم اجتماعی بر جدایی مطلق قضاوت های ارزشی از قضاوت های علمی اصرار ورزیده اند و معتقدند که قضاوت های علمی نباید ارزشی باشند. علی رغم این پافشاری، همین نظریه پردازان این نکته را تشخیص می دهند که در واقعیت دانشمندان علوم انسانی سیستم ارزشی خاصی را در کارهایشان اتخاذ می کنند و ممکن است انگیزه آنها از مطالعه یک موضوع تغییر یا معالجه شرایط اجتماعی موجود باشد. بدین سان نتایج نهایی محقق مخلوطی از نتایج علمی، و دیدگاه های اخلاقی پژوهشگر ( که نوعی از ارزش گذاری است ) می شود. [۱]
...
[مشاهده متن کامل]

در روش شناسی علوم اجتماعی دوره کلاسیک [ویرایش]
امیل دورکیم ( بیانگذار رشته دانشگاهی جامعه شناسی در فرانسه ) معتقد بود که علم جامعه شناسی نباید به قضاوت های ارزشی آلوده شود. به عقیده دورکیم تنها «واقعیت ها اجتماعی» هستند که باید در توضیحات جامعه شناسانه استفاده شوند و توضیح علمی یک پدیده اجتماعی تنها باید بدنبال شناخت عوامل موثر بر یک پدیده اجتماعی باشد. علیرغم اینها، دورکیم باور داشت که جامعه شناسی به عنوان یک علم می تواند در تعیین ارزش های اخلاقی و نحوه رفتار مناسب در یک جامعه جهت افزایش میزان خوشحالی انسانها و انسجام اجتماعی مفید باشد. به عقیده دورکیم تنها زمانی جامعه شناسی می تواند هدفش را کاملاً برآورده شده بیابد که «علمی از اخلاقیات» تولید کند. این علم اخلاقیات متشکل از آنچه در یک فرهنگ «عموماً پذیرفته شده است» می باشد. بدین سان، دورکیم بین واقعیت ها اجتماعی و ارزش های اخلاقی حرکت می کرد، و تلاش می کرد که از بررسی علمی اخلاقیات، به قضاوت های اخلاقی برسد؛ و بدین سان علم جامعه شناسی را با نتایج عملی آن پیوند دهد. [۱]
ماکس وبر معتقد بود لازم است تا تفکیک نامشروطی بین «واقعیت های تجربی» و «ارزش گزاری بر روی آن واقعیت ها» انجام شود. برای وبر، واقعیت ها و ارزش ها کاملاً از جنس های متفاوتی بوده و معتقد بود که یک محقق علوم اجتماعی باید از ارزش گزاری اجتناب کند زیرا آن نحوه نگرش باعث جانبدارانه شدن کار علمی محقق می شود. علیرغم اینها، وبر با دورکیم هم عقیده بود که ارزش ها ( خصوصاً ارزش های اخلاقی ) در زندگی اجتماعی افراد بیشترین اهمیت را دارند. ماکس وبر این نکته را تشخیص می داد که واقعیت ها و هنجارهای اجتماعی به طرق مختلف در سنت رایج در علوم اجتماعی بصورت در هم تندیده حضور دارند. به عنوان مثال، موضوعی که یک محقق برای تحقیق انتخاب می کند به ارزش های فرهنگی او وابسته است، و هنگامی که محقق مشغول به تحقیق است خودش را به ارزش هایی مانند صداقت و دقت متعهد کرده است. [۱] واژهٔ آلمانی Wertfreiheit ( =بی طرفی ارزشی ) اصطلاحی است که با کارهای وبر مشهور شد و حتی به متون انگلیسی نیز راه یافت.
دیدگاه وبر بشدت بر متفکران پس از او تأثیرگزار بود، چنانچه امروزه دیدگاه پذیرفته شده عمومی در علوم اجتماعی و فلسفه را شکل داده است. [۱]
منابع و پانویس [ویرایش]
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ BEAUCHAMP, TOM L. ( 1998 ) . Value judgments in social science. In E. Craig ( Ed. ) , Routledge Encyclopedia of Philosophy. London: Routledge. Retrieved October 17, 2009, from http://www. rep. routledge. com/article/R040
پیوند به بیرون [ویرایش]
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ قضاوت ارزشی ( علوم اجتماعی ) موجود است.
وبگاه انجمن جامعه شناسی ایران
سایت تخصصی جامعه شناسی ایران
رده های صفحه: واژگان فلسفی فلسفه اخلاق فلسفه سیاسی فلسفه اجتماعی فلسفه قاره ای فلسفه سده ۲۰ ( میلادی ) علوم اجتماعی
از ویکی پدیا
قس
A value judgment is a judgment of the rightness or wrongness of something, or of the usefulness of something, based on a comparison or other relativity. As a generalization, a value judgment can refer to a judgment based upon a particular set of values or on a particular value system. A related meaning of value judgment is an expedient evaluation based upon limited information at hand, an evaluation undertaken because a decision must be made on short notice.
Contents [show]
[edit]Explanation
The term value judgment can be used objectively to refer to any injunction that implies an obligation to carry out an act, implicitly involving the terms "ought" or "should"; both in a positive sense, signifying that a judgment must be made taking a value system into account, or in a disparaging sense, signifying a judgment made by personal whim rather than objective thought or evidence. [1]
In its positive sense, a recommendation to make a value judgment is an admonition to consider carefully, to avoid whim and impetuousness, and search for consonance with one's deeper convictions, and to search for an objective, verifiable, public, and consensual set of evidence for the opinon.
In its disparaging sense the term value judgment implies a conclusion is insular, one - sided, and not objective — contrasting with judgments based upon deliberation, balance and public evidence.
Value judgment also can refer to a tentative judgment based on a considered appraisal of the information at hand, taken to be incomplete and evolving, for example, a value judgment on whether to launch a military attack, or as to procedure in a medical emergency. [2] In this case the quality of judgment suffers because the information available is incomplete as a result of exigency, rather than as a result of cultural or personal limitations.
Most commonly the term value judgment refers to an individual's opinion. Of course, the individual's op . . .