اردوی زرین التین اردو

پیشنهاد کاربران

اردوی زرّین یا آلتین اردو ( مغولی: Алтан Орд, Altan Ord، تاتاری: Алтын Урда, Altın Urda ) نامی است که به بخشی از امپراتوری مغول ( که در دست جانشینان جوچی، پسر بزرگ چنگیز، بود ) گفته می شد.
قلمروی اردوی زرین بخش های اصلی روسیه و قزاقستان و اوکراین کنونی را در بر می گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

قلمرو اردوی زرّین در اوج خود شامل بیشتر اروپای شرقی، از دریاچه اورال تا کرانه های شرقی رود دنیپر [در اوکراین امروزی] و از شرق تا اعماق سیبری گسترده بود. در جنوب، مرزهای اردوی زرّین به دریای سیاه، کوه های قفقاز، و قلمروی ایلخانیان محدود می شد.
منشاء نام "آلتین اردو" نا معلوم است. برخی محققین معتقد هستند که نام آن، اشاره ای به خیمه باتو و حاکمان بعدی ایلات است. در زبان مغولی، آلتان اوردو به معنی اردو ( خیمه یا قصر ) طلائی است. ( مغولی: Алтан Ордон، آلتان اوردون = قصر طلا ) . آلتان ( طلائی ) همچنین اشاره به نشان امپراطوری مغول نیز دارد. در منابع دیگر ذکر شده است که باتو، چادر ( خیمه ) ای از جنس طلا ( پایه های آن از جنس طلا بودند ) داشته است و ایلات طلائی نیز نام خود را از آن گرفته.
تاریخچه [ویرایش]
آلْتینْ اُرْدو، ( = اردوی زرین ) ، اصطلاحی که به حکومت اولاد باتو، پسر جوچی، در دشت قبچاق و ولایات و ممالک شرقی و جنوبی و غربی و شمالی آن گفته می‎شود. این حکومت از نیمه دوم سده 7ق/13م تا نیمه 9ق/15م دوام داشت و بعد به دولتهای کوچکتری منقسم شد و سرانجام همه متصرفات آن به دست دولت روسیه تزاری افتاد و اکنون جزو خاک شوروی است که از آن جمهوریهای متعددی پدید آمده است. آلتین اردو ترکیبی ترکی است و معادل آن در زبان مغولی سیر اردو و در فارسی اردوی زرّین و در روسی «زولوتایااوردا» است. پایه این نامگذاری را مورخان غربی ( ازجمله در دایرةالمعارف اسلام ) به روسها نسبت می‎دهند و علت آن را آراستن اردو و خرگاه شاهان و خانهای ابن‎حکومت با اوراق و صفحات زرین می‎دانند ابن‎بطوطه در وصف دربار سلطان ازبک، ییاز خانهای بزرگ آلتین اردو، می‎نویسد: که او وزهای جمعه پس از نماز در قبه‎ای به نام قبه زرین می‎نشست و آن قبه از شاخه‎های چوبی پوشیده از اوراق زرین درست شده بود ( ص 332 ) . شاید نیز بدین جهت که چادرها و اردوهای ایشان به رنگ زرد بود که از نشانه‎های اقوام آسیای مرکزی شمرده می‎شد. این احتمال نیز هست که به منظور نشان دادن عظمت خویش چنین نامی بر خود نهاده باشند، اما اصطلاح «سیر اردو» ظاهراً از خود مغولهاست و از روسی ترجمه نشده است. از اوایل سده 8ق/14م دو مأخذ فارسی در دست داریم که در یکی اصطلاح «سیر اردو» و در دیگری هم اصطلاح اردوی زرّین به کار رفته است. یکی تاریخ وصاف است که در آن آمده است: «اردوی زرین را که سیر اردو خوانند بسوختند» ( ص 517 ) . این عبارت به مناسبت جنگ خانگی بزرگی است که در آن عصر میان شاهزادگان مغول در دشتهای آسیا درگرفته بود. این جنگها میان متحدان چَپَر ( چاپار ) پسر قَیْدو ( قایدو ) از یک سو و میان توا از از احفاد چغاتای ( پسر چنگیز ) و متحدانش از سوی دیگر بود که به نابودی قوای چپر پسر قیدو ( پسر اوگتای ) انجامید. اردوی زرین یا جانشینان باتو در این جنگها از چپر و قیدوییان حمایت می‎کردند و شاید هم سپاهی به یاری ایشان فرستاده بودند و این امر موجب شده بود که نگارنده تاریخ وصاف شکست قیدوییان را شکست اردوی زرین بداند. ایلخانان ایران با اردوی زرین دشمن بودند و شکست این اردو . هم پیمانانش در کتابهایی که در ایران تألیف شده بود، با نظر مساعد نگریسته می‎شد. مأخذ دیگر تاریخ اولجایتو از کاشانی است که در رویدادهای سال 704ق/1304م جنگهای شاهزادگان چنگیزی را از زبان فرستادگان ایشان به دربار اولجایتو نقل می‎کند و می‎گوید: «عاقبت، ییسور و چنکشی ایشان ( یعنی قیدوییان ) را فرو گرفتند و منهزم کردند و سیره اردو ( اردوی زرّین ) را بغارتیدند» ( ص 36 ) . در اینجا هم مقصود از سیره سپاهیانی است که خان اردوی زرین به یاری قیدوییان فرستاده بود. پس اصطلاح سیر اردو اصطلاحی است که از خود مغول است.
اردوی زرین در تاریخ به امپراتوری وسیع باتو پسر جوچی ( پسر ارشد چنگیز ) و جانشینان او گفته می‎شود که از سوی مشرق و جنوب شرقی به متصرفات آق اردو و از سوی جنوب به کرانه‎های شمالی و شمال غربی دریای خزر و به رود تِرِک ( که در گرجستان و قفقاز از مغرب به مشرق جاری است و به دریای خزر می‎ریزد ) و به دریای سیاه و از مغرب به کشورهایی که امروز به اروپای شرقی معروف هستند، محدود بود.
بهترین و جامع‎ترین وصف از قلمرو حکومت خانان اردوی زرین از مؤلفان و جغرافی‎نویسان عرب سده 8 و 9ق/14 و 15م است؛ زیرا میان خانهای اردوی زرین و دولت ممالیک مصر، روابط بسیار نزدیک و دوتانه سیاسی و اقتصادی برقرار بود و فرستادگان سلاطین مصر اطلاعات جامع و دقیقی از اردوی زرین و متصرفات آن کسب کرده بودند. خلاصه این اطلاعات را قلشقندی آورده است ( 4/453 - 469 ) وی به نقل از مسالک‎الابصار از شیخ‎علاءالدولةبن‎نعمن خوارزمی، حَدّ قلمرو آلتین اردو یا بر گفته او «خوارزم و قبچاق» را چنین می‎نویسد: «طول این مملکت از دریای اصطنبول ( یعنی دریای سیاه ) تا نهر اریس ( رودی در بلاد ترکستان که از مشرق به مغرب جریان دارد و به سیر دریا یا سیحون می‎ریزد ) مسافت شش مهه راه است و عرض آن از بلغار ( کنار ولگا ) تا باب‎الحدید ( باب‎الابواب یا دربند یعنی شهر باکو ) تقریباً چهارماهه راه است. مجموع این مملکت از ورعات ( درست آ«: دَرْغان ) خوارزم از مشرق تا باشقرد و از خوارزم تا نهایت بلاد سیر است که منتهای بلاد شمال است» ( 4/452 ) . نیز قلقشندی از مسالک‎الابصار نقل می‎کند که «مبدأ عرض ابن‎مملکت از دیر همو ( ؟ ) است که از بناهای اسکند است و از قدیم بر آن دری آهنی بوده است تا بلاد بوغره، و طول از آب اریس، از بلاد خطاست تا اصطنبول یعنی قسطنطنیه و این طول از بلادی که «کَمْخ» نامیده می‎شود و میان روس و فرنگ مشترک است، کمی تجاوز می‎کند».
دیر قیو که ابن‎نعمان گفته است مُصَحَّف و مُحَرَّف «دمیرقَپو»س . . .