اردوگاه
/~ordugAh/
مترادف اردوگاه: اردو، لشکرگاه، اتراقگاه، منزلگاه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. محل نگه داری آوارگان و اسرای جنگی.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
اردوگاه به فضایی موقت جهت اسکان کمتر از یک روز و حتی یک شب گفته می شود که می توان به عنوان مکان از آن استفاده کرد که دارای امکاناتی همچون چادر، سرویس بهداشتی، دوش، رستوران و غیره می باشد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: اردوگاه
مترادف ها
خیل، اردوگاه، اردو، لشکرگاه، خیمه گاه، ربع
اردوگاه
اردوگاه
اردوگاه
اردوگاه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لشکرجای. [ ل َ ک َ ] ( اِ مرکب ) جای سپاه. اردوگاه. لشکرگاه. سربازخانه. معسکر. جای سپاهی در درون یا بیرون شهر در حال سلم : بوصالح منصوربن اسحاق. . . چون به سیستان آمد مردمان را بسیار نیکویی گفت. وعده ها
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نیکو کرد و آن را وفا نکرد وبه لشکرجای قرار نکرد. . . محمدبن هرمز. . . مردی جلد بود اندر مظالم شد و گفت به سیستان رسم نیست که مال زیادت خواهند و لشکری به لشکرجای باشد که مردمان را زنان و دختران باشد، مردم بیگانه به منزل و سرای آزادمردان واجب نکند. ( تاریخ سیستان ) . و سپاه مردود به در شهر بودند و لشکرجای آنجا بزده. ( تاریخ سیستان ) .
لشکرنشین. [ ل َ ک َ ن ِ ] ( اِ مرکب ) معسکر و اردو. ( آنندراج ) .
لشکرستان. [ ل َ ک َ س ِ ] ( اِ مرکب ) اردوی سپاه :
ز بانگ تبیره به بربرستان
تو گفتی زمین گشت لشکرستان.
فردوسی.
ز بانگ تبیره به بربرستان
تو گفتی زمین گشت لشکرستان.
فردوسی.
کمپ، مقر
اردوگاه:[اصطلاح نظامی] محلی است که چادرها ، کلبه ها و یا ساختمانها به طور موقت جهت انجام امور آموزشی و غیره در آن برپا و ساخته میشود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
در پارسی " بونک " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
اردو یک واژه ترکی است
اردو یک واژه ترکی است
کمپ
معسکر، مخیم