فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
لگد/لقد/لقه زدن تو کون یک شخص
لگد با کلند زانو که باشتباه به آن کنده زانو میگویند در قدیم کسی را که از اردو بیرون میکرده اند با طعنه میگفتند با اردنگی بیرونش کردن و طریقه زدن آن از پشت سر با زانوی خمید که به آن کلند زانو یعنی قفل زانو
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
که در مرور زمان کنده زانو لقب گرفت که درست نیست که کلند قفل است و باز کن آن کلید و در پارسی بجای قفل و کلید کلند وکلید میگویند مانند کلند ران قفل ران کلند زانو کلند زنگیچه که آرنج است و ضربه اش اگر بگیجگاه بخورد خطرناک است و به همان خاطر زانوی دست را زنگیچه میگویند
ام کیسان. [ اُم ْ م ِ ک َ ] ( ع اِ مرکب ) لقب زانو. || ضربی که بپشت پای بر سرین مردم زنند. ( منتهی الارب ) ( از المرصع ) ( از اقرب الموارد ) . اردنگ. || قدر و اندازه. ( منتهی الارب ) .
شلخت. [ ش َ ل َ ] ( اِ ) لگدی که با پشت پا و یا سر زانو بر نرمگاه و نشستگاه کسی در بازی و یا از روی خشم و غضب زنند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) . اردنگ. اردنگی. زفکنه ( در تداول مردم قزوین ) . تیپا. رجوع به شلخته و مترادفات دیگر کلمه شود.
لگد زدن - کتک زدن با پا
اُردنگی :اُردنگ یا هاردِنگ به دستگاه برنجکوبی که توسط حرکت آب کار می کند می گویند و منظور از اردنگی لگدی شبیه به ضربه دستگاه هاردنگ بوده .
تیپا