اردان

لغت نامه دهخدا

اردان. [ اِ ] ( ع مص ) همیشه بودن ، چنانکه تب و غیر آن. اردان حُمّی ̍؛ پیوسته شدن تب. ( تاج المصادربیهقی ). ثابت و برقرار ماندن تب. ( منتهی الارب ). || اردان قمیص ؛ رُدن ساختن پیرهن را. ردن ساختن برای پیراهن. ( منتهی الارب ). آستین کردن جامه را. طراز آستین کردن جامه را. جامه را بُن آستین کردن.

اردان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رُدن. تیریزها. بن های آستین.

اردان. [ ] ( اِخ ) مؤلف مجمل التواریخ والقصص آنرا در ضمن نام های نواحی اقلیم خامس چنین یاد کند: و آذربادگان و ارمنیه و بردعه و اردان و اخلاط. و در اعلاق النفیسه ارزن ، اردن آمده. ( مجمل التواریخ ص 480 متن و حاشیه ).

فرهنگ فارسی

بن های آستین

پیشنهاد کاربران

ارد دان دو قسمت می باشد ارد بعلاوه دان
اسمی چون نمکدان و قندان وغیره. . . . . . قسمت اول ارد یا آرد به معنای ( سرزمین با خاک نرم می باشد )
قسمت دوم دان به معنای جای یا جایگاه است که روی هم می شود
...
[مشاهده متن کامل]

( سرزمینی با خاک نرم )
و خاصیت خاک نرم ان است که اب را در خود نگه می دارد
اینکه می گویند سرزمین مردان مقدس هیچ دلیلی ندارد
عین این اسم روستای اردان در استان ایلام شهر ابدانان وجود دارد
این اسم بر اساس عارضه طبیعی نامگذاری شده است

زمانی که ایران دخت وداع تاج و تخت نمود و به عالم عقبی شتافت، سلطنت بلاد عجم ایران به دخت همشیره ی وی ، توران دخت گذارده شد، وی سه دایه بنا نهاد یکی توران پشت ، دیگری ارنان و دیگر قریه اردان
سابقا شنیده بودم اردا و یا ارتا به معنی پاک می باشد چنانکه پیشوند نام برخی از شهرهای ایران می باشد.
اردان، روستایی زیبا با آرامشی بی نظیر می باشد.
اردان با قدمت ترین روستای ایران و یزد
آستین فشان
اظن لمیاء جرت فیک اردانا = گمان میکنم محبوبی گندمگون لب ، بر تو آستین افشان گذشته است.
به معننای مرد مقدس

بپرس