ارداشس
لغت نامه دهخدا
لِروب نای اِدِسی نویسنده شامی گوید ( از فصل بیست وهشتم کتاب موسی خورونی ): وقتی که آبگار ( پادشاه خسرون دست نشانده دولت پارت ) بپارس ( یعنی ایران ) رفت ، دید آرداشس پسر آرشاویر بر تخت نشسته و برادرهای او با وی در مجادله هستند، زیرا او میخواست بر آنان سلطنت کند و این برخلاف میل برادران بود. از این جهت آرداشس آنانرا از هر طرف محاصره و تهدید کرد که همه آنان را معدوم گرداند جدائی و منازعه بین سربازان و اقرباء و متحدین ایشان حکمفرما بود، زیرا شاه ارشاویر سه پسر و یک دختر داشت. بزرگترین پسر وی آرداشس بود، دوم قارن ، سوم سورِن. خواهرشان گُشم نام زن سردار تمامی آریک ها بود و ارشاویرا او را بدامادی برگزیده بود. آبگار به پسران ارشاویر تکلیف کرد صلح کنند و بدین شرایط برادران آشتی کردند: آرداشس سلطان باشد و پس از او اعقاب وی بسلطنت رسند. ( ایران باستان صص 2600- 2602، و نیز ص 2609 و 2610 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید