دیکشنری
مترجم
بپرس
ارد کردن
معنی انگلیسی
:
mill
,
powder
,
pulverize
,
grind
,
pulverization
دنبال کنید
مترادف ها
flour
(فعل)
ارد کردن
pound
(فعل)
ساییدن، زدن، کوبیدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن
فارسی به عربی
طحین
باون
پیشنهاد کاربران
- آرد کردن ؛ نرم کردن به آس یا یانه و امثال آن. اِجشاش. طحن.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها