ارخه

لغت نامه دهخدا

ارخه. [ اَ خ َ ] ( ع اِ ) ماده گاو دشتی.ماده گاو وحشی. ج ، ارخ. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ماده گاو وحشی

واژه نامه بختیاریکا

( آرخه * ) مَشک دوغزنی از پوست گاو

دانشنامه آزاد فارسی

اَرَخَه
اَرَخَه پسر هَلدیت ، سرداری ارمنی که در نخستین سال فرمانروایی داریوش سر به شورش برداشت . ارخه به گفتة داریوش در سرزمین دوبالَه به دروغ خود را نَبوکودرَچَرَه (نبوکدنزار)، پسر نبونید خواند. ارخه بابل را گرفت و شاه بابل شد. ویندَفْرَنَه ، کمان دار داریوش در ۲۷ نوامبر ۵۲۱ ارخه و یارانش را دستگیر کرد و آن ها را به دستور داریوش در بابل به دار آویخت .

پیشنهاد کاربران

اصل
ریشه
عنصر
بنیان اصلی هر چیزی
[اصطلاح یونانی و منشا آن فلاسفه یونان است]

بپرس