ارخص
لغت نامه دهخدا
- امثال :
ارخص من التراب .
ارخص من التمر بالبصرة.
ارخص من الزبل .
ارخص من قاضی مُنی ؛ و ذلک انّه یصلی بهم و یقضی لهم و یغرم زیت مسجدهم من عنده. ( مجمعالأمثال میدانی ).
|| سست تر. نرم تر.
ارخص.[ اُ خ ِ ] ( یونانی ، اِ ) بیونانی خصی الکلب است. ( فهرست مخزن الادویه ). ارخس.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
اسم التفضیل