ارخاص. [ اِ ] ( ع مص ) رخصت کردن. اذن دادن. اجازه دادن. روا شمردن. دستوری دادن. || ارزان گردانیدن. ( منتهی الارب ). ارزان کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). ارخاس. فراخ و ارزان کردن نرخ. ( زوزنی ). || ارزان خریدن. ( منتهی الارب ). || ارزان یافتن. || ارزان شمردن. ( منتهی الارب ).