ارحاء

لغت نامه دهخدا

ارحاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رحی ، بمعنی سنگ آسیا. ( آنندراج ). || دندانهای آسیا. طواحن. || قبائلی که هر یک بنفسه مستقل و مستغنی از دیگرانست. ( مفاتیح العلوم ).

ارحاء. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است به واسط. ( منتهی الارب ). قریه ای است قرب واسط عراق. ( معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

ارحاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رحی ، بمعنی سنگ آسیا. ( آنندراج ) . || دندانهای آسیا. طواحن. || قبائلی که هر یک بنفسه مستقل و مستغنی از دیگرانست. ( مفاتیح العلوم ) .
ارحاء. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است به واسط. ( منتهی الارب ) . قریه ای است قرب واسط عراق. ( معجم البلدان ) .
منبع. لغت نامه دهخدا