ارجعی

لغت نامه دهخدا

ارجعی. [ اِ ج ِ ] ( ع فعل امر ) صیغه واحد مؤنث امر حاضر است بمعنی بازگشت کن تو ای زن و این خطابیست به روح مؤمن بوقت مرگ. ( غیاث اللغات ).
- ندای ارجعی ؛ ندائی که گاه مردن بنده مؤمن شنود، مقتبس از آیه ٔ: یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة. ( قرآن 27/89 و 28 ).

فرهنگ فارسی

( جمله فعلی ) مفرد امر حاضر از (( رجوع ) ) بازگرد ( مونث ) فجر : (( ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ) ) (( بی حس و بی گوش وبی فکرت شوید تاخطاب ارجعی را بشنوید . ) ) ( مثنوی )
بازگشت کن تو ای زن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رجع (۱۰۴ بار)

پیشنهاد کاربران

بیرون نگری صورت انسان بینی/خلقی عجب از روم و خراسان بینی
فرمود که اِرجِعی، رجوع این باشد/بنگر به درون که بجز انسان بینی
( کلیات شمس_رباعیات_جلال الدین محمد بلخی"مولوی" )
ارجعی = بازگرد
مجازا در عرفان خطابه ایست مانند انالله واناالیه راجعون به معنی همه از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم. .
در ابیات پارسی بیانگر این است که رجوع کن به آن سوی که از آن سوی آمدی . . و از آنجایی که ما از بی سو و بی جهت آمده ایم این توجه ما را به وجودی معطوف می کند که همواره به این سو و آن سو می نگرد و از بی سویی خود نا آگاه است.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس