ارثی

/~ersi/

معنی انگلیسی:
heritable, hereditary, lineal, patrimonial

لغت نامه دهخدا

ارثی. [ اِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ارث. موروثی.

ارثی. [ اَ ثا ] ( ع ص ) مردی که استواری و اِحکام کار را نتواند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ارث موروثی .
مردی که استواری و احکام کار را نتواند

مترادف ها

successive (صفت)
متوالی، مسلسل، ارثی، پی در پی، پیاپی، متواتر، توارثی

congenital (صفت)
ذاتی، مادر زادی، ارثی، موروثی، خلقی

hereditary (صفت)
ارثی

patrimonial (صفت)
ارثی، وابسته میرای

sex-linked (صفت)
ارثی

فارسی به عربی

تناسبی , وراثی

پیشنهاد کاربران

something runs in the family
وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه.
If a quality, ability, disease, etc. runs in the family, many members of the family have it:
...
[مشاهده متن کامل]

مثال
Intelligence seems to run in that family.
We're all ambitious - it seems to run in the family.
Music runs in our family

ارث:رخن، مرده ریگ، اَبَرماند
ارثی:رخنیک، مرده ریگی
دودمانی
خانوادگی
موروثی
inborn

بپرس